- فراز داشتن
- پیش آوردن نزدیک ساختن، پایین آوردن، برابر چیزی نگهداشتن
معنی فراز داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
- فراز داشتن ((~. تَ))
- پیش آوردن، نزدیک ساختن، پایین آوردن، در برابر چیزی نگه داشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آسوده بودن فارغ بودن، یا فراغ داشتن از. بی نیاز بودن از: دل ما بدور رویت ز چمن فراغ دارد که چو سرو پای بندست و چو لاله داغ دارد. (حافظ 79)، بی اعتنا بودن بی نیاز نمودن
بلند کردن و بر سر دست گرفتن، نگه داشتن، منصوب کردن، گماشتن
گوش فراداشتن: گوش دادن، شنیدن
گوش فراداشتن: گوش دادن، شنیدن
بلند کردن، به سویی متوجه کردن، نگهداشتن: من آن شب درآن موضع حاضر بودم و شما را چراغ فرا می داشتم، نصب کردن گماشتن 0 یا گوش فرا داشتن 0 استماع کردن
یارستن
یاراییدن یارستن ایاریدن
وقت مناسب داشتن برای انجام دادن کاری
برقرار بودن، جا داشتن
آرامش داشتن
وعدۀ ملاقات داشتن
آرامش داشتن
وعدۀ ملاقات داشتن
یا فارغ داشتن دل از چیزی. آسوده خاطر بودن از آن مطمئن بودن
آسایش داشتن، فراموش کردن، پروا داشتن آسوده بودن آرامش داشتن، فرصت داشتن مجال داشتن، غفلت داشتن فراموش کردن
وقت مناسب داشتن برای اجرای کاری: گفت: فرصت تذکیر شمردن ندارم ملتمس چیست ک
پایین داشتن، باخر رسانیدن ختم کردن، نگهداشتن محافظت کردن
جای داشتن خستیدن پای فشردن جای داشتن، ثابت شدن، ثبات ورزیدن، مقرر شدن معین گشتن
احتیاج داشتن محتاج بودن: (اگر بویهای خوش آورد باز که دارند مردم ببویش نیاز) (شا. بخ 25: 1)
ترسیدن هراس داشتن: (چنین گفت مردحقایق شناس ازاین هم که گفتی نداریم هراس) (سعدی)
Necessitate, Need, Require
necessitar, precisar, requerer
осмеливаться
necessitar, necesitar, requerir
wymagać, potrzebować
наважуватися
требовать , нуждаться , требовать
odważyć się
вимагати , потребувати
noodzakelijk maken, nodig hebben, vereisen